جدیدترین های نوروفیدبک و درمان های نوین علوم شناختی آزارا
مقدمه و پیشگفتار این کتاب
همان طور که میدانیم ادراک عبارت است از: فرآیند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آنها. ادراک یعنی تعبیر و تفسیر احساس فرآیندی که افراد، به وسیله آن، پنداشتها و برداشتهایی را که از محیط خود دارند، تنظیم و تفسیر میکنند و بدین وسیله، به آنها، معنی میدهند.
انسانها به واسطه حواس پنج گانه خود دارای ادراکات مختلفی از جمله ادراک بینایی، ادراک لامسه، ادراک شنوایی، ادراک چشایی و ادراک بویایی میباشند که ممکن است هر کدام از آنها طی اتفاقات مختلفی دچار آسیب و اختلال شوند؛ بنابراین لازم است که برای درمان ابتدا بتوانیم ارزیابی صحیحی از میزان آسیب وارده داشته باشیم، در این کتاب به طور مختصر به آزمونهای ارزیابی عصب روانشناختی هر یک از آنها میپردازیم.
- ادراک چیست و با احساس چه تفاوتی دارد؟
ادراک یعنی تعبیر و تفسیر احساس. ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را به راه میاندازد. نباید ادراک را با احساس مخلوط کرد. احساس یعنی ورود اطلاعات حسی به مراکز عصبی. اطلاعات حسی ممکن است مستیما به عضلات و غدد منتقل شود یا به طرف مراکز عالی کورتکس راه پیدا کند و اثر خود را تنها با تغییر دادن فعالیتی که در سطح کورتکس انجام میگیرد نشان دهد. اگر اطلاع جسمی مستقیما به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد تحت حاکمیت حس خواهد بود و با ادراک رابطهای نخواهد داشت. اما اگر اطلاع حسی به مراکز عالی کرتکس انتقال یابد، ادراک وجود خواهد داشت و رفتار فرد تحت حاکمیت اطلاع حسی و فرایندهای قشر خارجی مخ خواهد بود.
وبلاگ برتر در زمینه علوم شناختی و نوروفیدبک است.
اغلب طوری از ادراک صحبت میشود که گویی احساس نوع سادهای از ادراک است، یا اینکه ادراک یعنی شکلی از پیام حسی در کورتکس پیدا میکند. درست است که احساس را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی نامیدیم، اما ادراک از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر بوجود میآید. بنابراین آنچه را احساس مینامیم، عبارت است از فعالیت گیرندههای حسی ، همچنین فعالیتی که به دنبال فعالیت گیرندههای حسی در مسیرهای آورنده ایجاد میشود و تا مناطق حسی مربوط در کورتکس پستانداران یا نقاط مشابه دیگر در حیواناتی که کورتکس ندارد ادامه مییابد. جایی که تفکر وجود ندارد، جایی که رفتار به صورت بازتاب انجام میگیرد، صحبت از ادراک نخواهد بود. اگر اطلاعات حسی مستقیما به عضلات یا غدد برود، مثلا نور مردمک را منقبض کند، ترشی بزاق را به ترشح وا دارد و اطلاعات حسی و پاسخ واسطه وجود داشته باشد.
یعنی تفکر وارد عمل شود، از ادراک صحبت خواهد شد. به عنوان مثال ، اگر پس از عرق کردن پنجره را باز کنیم یا پس از لرزیدن به دنبال لباس گرم برویم ادراک وجود خواهد داشت. در واقع احساس ، یک فرایند یک مرحلهای است. بدین ترتیب که اندام حسی تحریک میشود و احساس تولید میکند ادراک از توالی رویدادها تشکیل میشود. بدین ترتیب که با آغاز احساس اولین واکنش حرکتی را نشان میدهیم که به اطلاعات حسی اضافه میشود و به دنبال آن احتمالا یک سری واکنشهای اکتشافی نسبتا سر میزند که با تشکیل ادراک پایان میپذیرد.
بنابراین احساس و ادراک از نظر فیزیولوژی دو فرایند متفاوت هستند. با اطلاعات روانشناختی نیز میتوان نشان داد که باید ادراک را رویدادی کاملا متفاوت از احساس در نظر گرفت. بنابراین یک تحرک حسی معین میتواند ادراکهای کاملا متفاوتی تولید کند و تحریکهای حسی متفاوت میتواند به ادراک واحدی منجر شود. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک نشان میدهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید میکند، اما واقعیتها به طور آشکار ، نشان میدهند که همان تحریک الزاما ادراک معین به دنبال نمیآورد به عبارت دیگر یک تحریک معین میتواند ادراکهای متفاوت ایجاد کند. ادراک بینایی به حرکات پیچیده بینایی ، ادراک لمس به حرکت قسمتی از بدن (دست ، پا ، پوزه ، منقار) که وارد عمل میشوند، وابسته است. ادراک شنوایی یک صدای بیگانه معمولاً مستلزم حرکات سر است ( و حرکات گوشها در پستانداران پست) به علاوه ، ادراک شنوایایی اغلب یک رشته محرک را در بر میگیرد و این پدیده مخصوصا در ادراک یک نغمه یا یک سخن ، مشخص است. ذایقه یا ادراک چشایی بر حرکت لبها و زبان تکیه میکند و بویایی بر تغییرات تنفسی (بالا کشیدن دماغ) به شرط آنکه مواد خیلی آسان تشخیص داده نشوند، استوار است. خلاصه این که ادراک سری رویدادها را وارد عمل میکند. ادراک ، بر عملکرد فرایندهای میانجی مبتنی است که معمولاً یا برخی پاسخهای مقدماتی ، مثل حرکات دیدن یا لمس کردن همراه هستند. به نظر میرسد که ادراک اشیایی که بطور کامل شناخته شدهاند، بلافاصله حاصل میشود. ادراک یعنی آمادگی برای واکنش نشان دادن ، درست مثل شناخت در واقع شناخت به شرایط بستگی دارد و در برخی مواقع واکنش خوب بر هیچ کاری نکردن استوار است. وقتی افتادن برگ از درخت را میبینید، وقتی صدای زنگ خانه یا صدای زنگ تلفن را میشنوید، وقتی در داخل کیف دستی خود به دنبال کلید میگردید و هم زمان با آن بوی سیگار را احساس میکنید. اگر به تهیه آلبوم برگ خشک علاقهمند نباشید، اگر بدانید که نباید در را باز کنید یا به تلفن جواب دهید. یا میل به کشیدن سیگار نداشته باشید، این ادراکها در شما واکنشی ایجاد نخواهد کرد. اما اینها رویدادهای واقعی است و در هر یک از این موارد ، ادراک میتواند شما را برای انجام دادن تعداد زیادی از واکنشهای ممکن آماده کند. ادراک پاسخ خاصی به دنبال ندارد. بنابراین ، نمیتوان آن را یک عمل ناقص به حساب آورد. ادراک تا زمانی که دوام دارد شناخت نامیده میشود.
عوامل مؤثر بر ادراک
غالباً، افراد از امری واحد، برداشتهای متفاوتی دارند. میتوان گفت که رفتار مردم، به نوع ادراک، پنداشت یا برداشت آنها (و نه واقعیت) بستگی دارد. برای شکلدادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، میتوانند که در:
1- شخص ادراککننده
2- موضوع مورد ادراک
3- محتوای موقعیت مورد بحث
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگیهای شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند.
بررسی های صورت گرفته در این کتاب به صورت ادراکی میباشد و به همین دلیل نیاز محدودی به کارهای فیزیکی دارند (و البته در برخی موارد هیچ نیازی به کار فیزیکی وجود ندارد). به دلیل اینکه پیچیدگی مربوط به عملکرد ذهنی منجر به همپوشی گریز ناپذیر و دلخواه میشود، بیشتر این بررسیها شامل عملکردهای دیگر از قبیل توجه، گرایش به ایجاد فاصله و یا حافظه هم میباشد. آزمونگر فقط با بررسی کردن عملکرد در حالت های مختلف، در ترکیب با عملکرهای متفاوت و تحت شرایط مختلف میتواند در مورد اینکه کدام یک از عملکردها معیوب هستند و اینکه چگونه این عیب ها مشخص می شوند، به یک شناخت مناسبی دست یابند.
منبع: دادخواه، یاسر و نگار احمدی، آزمونهای ارزیابی عصب روانشناختی ادراک، ناروان: تهران 1397