وبلاگ روانشناس نوروفیدبک و علوم شناختی

متن مرتبط با «داستان اخلاقی کوتاه» در سایت وبلاگ روانشناس نوروفیدبک و علوم شناختی نوشته شده است

۱۹ داستان اخلاقی کودک که معجزه می کند!

  • داستان اخلاقی کودک کمک می کند تا بتوانند ویژگی های خوب اخلاقی را در خود پرورش دهند. در اینجا ۱۹ داستان اخلاقی کودک آورده شده است که می تواند ارزش های اخلاقی را به کودکان شما یاد دهد و آینده او را تضمین کند.داستان اخلاقی کوتاه |قصه اموزنده برای کودکان لجبازداستان اخلاقی کودک کمک می کند تا به کودک خود خصایص خوب را بیاموزید و به کمک داستان اخلاقی کوتاه که نمونه هایی از آن در ادامه آمده است به او یاد دهید که در شرایط مختلف چه واکنشی نشان دهد:۱.شیر و موش گفته شده است که در گذشته شیری در جنگل استراحت می کرد که موشی برای سرگرمی میان یال و موی شیر دوید. شیر با حرکت موش بیدار شد و با یک حرکت موش را گرفت و خواست که موش را بخورد. موش با گریه گفت اگر به من کمک کنی من نیز روزی به تو کمک خواهم کرد و جواب این کمکت را خواهی گرفت. شیر خندید زیرا تصور نمی کرد که موشی کوچک بتواند به او کمک کند.روزی شکارچی ها وارد جنگل شدند و شیر را گرفتند، شیر ناله می کرد و برای بیرون آمدن از طناب ها تلاش می کرد، موش که از آنجا رد می شد صدای شیر را شنید و طناب را جوید سپس هردو به سمت جنگل فرار کردند.این داستان اخلاقی کودک برای کودکان لجباز نشان می دهد که باید با دیگران مهربان بود زیرا حتی کسانی که فکر نمی کنید روزی به شما کمک کنند می توانند جان شما را نجات دهند.داستان کوتاه اخلاقی ۲. داستان چوپان دروغگوپسری با پدرش در روستایی دور زندگی می کردند. پدر پسر به او گفت که گوسفندها را به چرا برده و از آن ها مواظبت کند تا گرگ آن ها را نخورد یا گم نشوند. پسر دوست نداشت مواظب گوسفندها باشد و ترجیح می داد که بدود، بازی کند یا خوش بگذراند.یک روز پسر هنگام چرای گوسفندان فریاد زد « گرگ» تمام اهالی دهکده به سمت او رفتند تا پسر و گوسفندان را از دست گرگ نجات دهند. وقتی اهالی دیدند که گرگی نیست و همه گوسفندان سالم هستند ناراحت و عصبانی شدند سپس روز بعد دوباره حوصله پسر سررفت و داد زد « گرگ» و دوباره همه اهالی به سمت پسر رفتند.اهالی روستا بسیار عصبانی بودند و به یکدیگر قول دادند که دیگر گول پسر را نخورند. روز سوم، پسر ناگهان گله گرگی دید و بلندتر از همیشه فریاد زد «گرگ، گرگ، گرگ!»، اما هیچ کس به کمک او نرفت و گرگ ها تمام گوسفند ها را دریدند.این داستان اخلاقی کوتاه نشان می ده,داستان اخلاقی کوتاه,داستان,داستان اخلاقی کودک ...ادامه مطلب

  • عوارض اعتیاد به هروئین | عوارض کوتاه مدت و بلند مدت مصرف هروئین

  • عوارض اعتیاد به هروئین، عوارض کوتاه مدت و بلند مدت مصرف هروئین آیا می دانید عوارض اعتیاد به هیروئین چیست و نسبت به آن آگاهی دارید؟ هروئین یکی از پرمصرف ترین مواد مخدر در سطح جهان می باشد و یک نوع از مواد مخدر افیونی است که از تریاک مشتق شده و در مجموعه آن قرار می گیرد. هیروئین آسیب های زیادی به جسم فرد مصرف کننده می گذارد و بسیار عوارض شدیدی در روح و روان فرد دارد. افرادی که به صورت تزریقی از این ماده استفاده می کنند عوارض آن چند برابر بیشتر می شود  و ممکن است فرد به عفونت دچار شود. برای پیشگیری از اعتیاد به هروئین باید عوارض و علائم آن را بشناسید و به خوبی با آن آشنا شوید و اطلاعات و آگاهی های لازم را در اختیار فرزندتان قرار دهید چون اگر به هروئین اعتیاد پیدا کنید ترک آن بسیار سخت خواهد بود. برای ترک آن حتما باید از مشاوره ترک اعتیاد کمک بگیرد در غیر اینصورت نخواهید توانست آن را ترک کنید و ممکن از دوباره به مصرف آن روی آورید. در این مقاله در مورد عوارض و آسیب هایی که به فرد وارد می کند بحث خواهیم کرد. لزوم آگاهی از عوارض اعتیاد به هروئین بسیاری از افراد نسبت به عوارض و آسیب های هروئین بر بدن ناآگاه هستند و به دلیل گرایش زیادی که به مواد مخدر دارند آسیب هایی به بدن و مغز آن ها وارد می شود. افراد اگر در مورد عوارض مواد مخدر اطلاع داشته باشند راحت تر می توانند پیشگیری کنند تا به هروئین اعتیاد پیدا نکنند و یا زودتر روش های درمانی خود را آغاز کنند و مصرف هروئین را ترک کنند. هروئین بسیار برای بدن ضرر دارد و آسیب های زیادی بر سلامت عمومی بدن از نظر جسمانی و روانی ایجاد می کند این عوارض خیلی شدید است و در کوتاه مدت و بلندمدت می تواند آسیب های جدی بر بدن وارد کند و عواقب آن جبران ناپذیر می باشد. هروئین بیشتر مغز و سیستم های عصبی را درگیر می کند و چون مغز بر بدن اهمیت بسیاری دارد افراد باید در مورد عوارض آن آگاهی های لازم را داشته باشند تا مشکلاتی برای آن ها به وجود نیاید. در این مقاله در مورد عوارض هروئین در بدن و مغز بیشتر صحبت خواهد شد. عوارض اعتیاد به هروئین، عوارض کوتاه مدت اعتیاد به هروئین بر روی مغز اثر می گذارد و سیستم عصبی را مختل و در کوتاه مدت عوارض روحی و روانی سنگینی بر فرد مصرف کننده وارد می کند که بسیاری از عوارض ,اعتیاد به هروئین,پیامد اعتیاد به هروئین,عوارض اعتیاد به هروئین ...ادامه مطلب

  • داستان‌های واقعی اجتماع : اعتیاد

  • راننده اورژانس اجتماعی ما را مستقیم به کوچه‌ای می‌برد که منزل موردنظر در آن قرار دارد و ما باید جایی پیاده شویم که نزدیک محل اعلام شده نباشد، بچه‌های اورژانس فکر آبروی ساکنان خانه را می‌کنند مبادا میان همسایه‌ها برایشان حرف در بیاید که فلانی‌ها… پیرمردی با چهره مهربان در آپارتمان را باز می‌کند. به قیافه‌اش نمی‌آید اهل آزار و اذیت کودکان باشد. سماوات اسم امیرسام را می‌برد و پیرمرد تایید می‌کند که کودک در خانه است و اجازه ورود می‌دهد. پدر و مادر کودک هم در خانه هستند. اعتیاد در چهره هر دوشان پیداست و معلوم می‌شود دلیل تماس چه بوده. پدر رفت لباس مرتب‌تری بپوشد، اما فریده مادر پسرک همان‌طور با لباس خانه، جلوی ما نشست و به سوالات مددکار و روان‌شناس تیم جواب داد. سن و سالش حدود ۳۰ است و سه سال پیش در خیابان با همسرش آشنا شده. از همان اول می‌دانسته شوهرش معتاد است و تصمیم می‌گیرد انگیزه‌ای شود تا شوهرش اعتیاد را ترک کند که پدرش را از دست می‌دهد و در همین ناراحتی‌ها، برای رسیدن به آرامش، به مصرف مواد گرایش پیدا می‌کند. چند باری تفریحی استفاده می‌کند تا این‌که گرفتار می‌شود. یک سال و نیم هم شیشه مصرف کرده و بعد ترک می‌کند، تا دو هفته پیش که به قول خودش «مثل سگ» متادون را هم ترک کرده. سه ماه و نیم از بارداری‌اش گذشته بوده و او تازه متوجه بچه می‌شود، اما پزشکش به او اجازه نمی‌دهد که متادون را کنار بگذارد. پسرش حدود دو ماه پیش، معتاد متولد شد و دو هفته برای ترک در بیمارستان مفید بستری بوده. بعد از مرخصی، عمه‌اش او را می‌برد که پیش خودش از او نگه‌داری کند و خیالش راحت باشد که نوزاد سالم می‌ماند. پدر هم تحت نظر پزشک ترک کرده و متادون مصرف می‌کند. خواهرهای آقا با ازدواج او و فریده مخالف بودند، بعد از ازدواج آنها و معتاد شدن فریده دیگر نور علی نور می‌شود و بهانه حسابی دست خواهرها می‌افتد و آنها هم چندین بار به خانه آنها می‌آیند تا او را از خانه برادرشان بیرون کنند، اما برادر با این‌که معتاد است، هنوز هوش و حواسش را از دست نداده و همسرش را دوست دارد و می‌گوید به هیچ قی,اعتیاد,ترک اعتیاد,داستان‌های واقعی اجتماع,اعتیاد و بیماریهای مقاربتی ...ادامه مطلب

  • داستان کودکانه در مورد بی نظمی

  • داستان کودکانه در مورد بی نظمی که کودک شما یادبگیره نظم داشته باشه و اسباب بازی و وسایل در خانه رها نکنه. یکی بود یکی نبود یه پسر کوچولوی شیطونی بود به اسم نیما که همیشه  وقتی از مدرسه میومد لباساش و روی تخت مینداخت و میرفت جلوی تلویزیون فیلم میدید و با اسباب بازی هاش بازی میکرد. مادر نیما همیشه بهش میگفت که لباساش و مرتب کنه و اسباب بازی هاشو از وسط خونه جمع کنه تا خراب نشن. ولی نیما به حرف مامانش گوش نمیداد و همیشه همون جوری که جلو تلویزیون کارتون میدید خوابش میبرد و مامان و باباش وسایلش و جمع میکردن. تا یه روز نیما از مدرسه اومد و ناهارش تند تند خورد و رفت جلوی تلویزیون تا کارتون مورد علاقه اش رو ببینه و با ماشین هاش بازی کنه. مامانش که خیلی خسته بود سمت اتاق خواب رفت و گفت نیما من میرم یکم بخوابم یادت نره وسایلت رو جمع کنی. نیما هم مثل همیشه سرش رو تکون داد ولی اصلا حواسش به حرف مامانش نبود. چند ساعتی نگذشته بود که نیما یادش افتاد تکلیف مدرسه اش رو انجام نداد و رفت اتاقش تا از تو کیفش تکلیف هاش رو در بیاره و انجام بده. داستان کودکانه در مورد بی نظمی مامانش که تازه بیدار شده بود و داشت از اتاق خواب درمیومد. پاش روی یکی از ماشین های مسابقه ای نیما رفت و لیز خورد و پاش محکم به میز وسط خونه خورد و موقع افتادن سرش به زمین خورد نیما که از سر و صدا بیرون اومده بود با دیدن مامانش ترسید و گریش گرفت از طرفی هم میدونست که مامانش حسابی دعواش میکنه چون به حرفش گوش نکرده بود. منبع : مشاوره کودک و نوجوان- داستان کودکانه در مورد بی نظمی   ,داشتن کودک منظم, بی نظمی,داستان,داستان کودکانه ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه در مورد راستگویی و صداقت برای کودکان

  • داستان کوتاه در مورد راستگویی و صداقت برای کودکان فراهم شده است. داستان پارمیدا و نیکیتا  یه روز جمعه پارمیدا از خواب بیدار شد و دید که مامانش داره حاضر میشه، که به خونه مامان بزرگش بره. پارمیدا می دونست خاله زری و دخترش نیکتا که هم سن پارمیدا بود، هم احتمالا اونجا هستن. به همین خاطر سریع حاضر شد تا با مامانش دوتایی به خونه مادر بزرگش برن. خونه مادربزرگ خیلی بزرگ بود و یک حیاط باصفا داشت که بچه ها عاشق توپ بازی و دویدن اونجا بودن، مخصوصا روزهای تعطیل که میتونستن تا عصر اونجا بمونن و بازی کنن. البته پارمیدا اگه هر روز هم می رفت خونه مادربزرگش سیر نمی شد چون اونجا رو خیلی دوست داشت. پارمیدا سریع کفششو پوشید و با مامانش سوار آژانس شدن و به خونه مادربزرگ  رفتن. داستان کوتاه در مورد راستگویی و صداقت برای کودکان وقتی رسیدن و در زدن نیکتا در رو باز کرد و یهو پرید تو بغل پارمیدا. مامان پارمیدا هم نیکتا رو بوسید و گفت چطوری تو گل دختر. نیکتا بهشون سلام کرد و پیش مادربزرگ و خاله زری رفتن. پارمیدا به خاله و مادربزرگش سلام کرد و توپی رو که همیشه باهاش بازی میکردن، برداشت و با نیکیتا به حیاط رفتن تا باهم بازی کنن. نیم ساعتی نگذشته بود که  پارمیدا توپ رو به گلدون عتیقه مورد علاقه مادربزرگ که یادگار بابا بزرگ بود زد و اون رو شکست. مامان پارمیدا سرش رو از پنجره حیاط بیرون آورد و پرسید صدای چی بود؟ نیکتا به پارمیدا گفت حالا چیکار کنیم الان باهامون دعوا میکنن و نمیذارن دیگه بیاییم خونه مامان بزرگ و بازی کنیم و مامان بزرگ خیلی خیلی ناراحت میشه. پس با هم دیگه گفتن که هیچ اتفاقی نیفتاده و با هم تصمیم گرفتن گلدون شکسته رو ببرن و بذارن زیر تخت چوبی بزرگی که توی حیاط بود. بعد از چند ساعت پارمیدا و نیکتا که از بازی کردن خسته شده بودن، پیش مادر بزرگ رفتن تا براشون از سایت کودک و نوجوان قصه تعریف کنه. خاله زری و مامان پارمیدا هم بعد از درست کردن غذا، تصمیم گرفتن تا حیاط رو تمیز کنن. مامان پارمیدا موقع جارو زدن زیر تخت، تیکه های گلدون و خاک و گل پژمرده رو دید. بالا اومد و بچه ها رو صدا زد و گفت بچه ها دوس دارم بهم راستشو بگید. منبع :سایت کودک و نوجوان-داستان کوتاه در مورد راستگویی و صداقت برای کودکان   ,راستگویی, صداقت,داستان,کودک ...ادامه مطلب

  • منشور اخلاقی روان‌شناسان و مشاوران سازمان نظام روان شناسي و مشاوره

  • بیماری پارکینسون:در نتیجه این بررسی دیده می شود که افرادی که به بیماری پارکینسون مبتلا می‌ باشند وزن آنها کم می شود و در معرض از دست دادن عقل خود قرار دارند. و همچنین موجب می شود طول عمر افراد کاهش یابد. افراد مبتلا به پارکینسون در معرض از دست رفتن عقل هستند. دانشگاه اعتقاد دارند رژیم غذایی دارای پر کالری توانایی این را دارد که ناشی از کم شدن وزن را در اشخاصی که مبتلا می باشند به تاخیر بیندازد. در این تحقیق دیده می ‌شود که رژیم غذایی دارای پر کالری می توانند به بیشتر شدن طول عمر مبتلا کمک کند.   بیماری پارکینسون یک مریضی عصب شناختیست. بیماری پارکینسون یکی از مریضی های عصب شناختی می ‌باشد که با لرزیدن اندام و اختلال در حفظ کردن تعادل همراه می باشد. در این تحقیق دانلود مطالعه بر روی تعدادی بیمار مبتلا به این بیماری و تعدادی فرد پرداختند. در مدت ۱۰ سال وزن هر کدام از شرکت کنندگان به صورت سالیانه مورد آزمایش قرار گرفت. در زمان مطالعه کردن کم شدن وزن در همه شرکت‌کنندگان موجود بوده است ولی بیمارانی که به پارکینسون آن دچار شده بودند نسبت به دیگر افراد با سرعت زیادی وزن آنها کم شد. جنین کم شدن زود هنگام وزن در میان افراد مبتلا به پارکینسون به صورت استقلال با ۲.۲۳ آسیب زوال عقلی و ۱.۲۳ برابری در معرض مرگ قرار دارند. "منبع: تالار روانشناسی و مشاوره آنلاین ازدواج، خانواده، تحصیلی همیاری ایران-منشور اخلاقی روان‌شناسان و مشاوران سازمان نظام روان شناسي و مشاوره "   ,منشور اخلاقی،روان شناسان،مشاوران ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها